loading...
پایگاه اینترنتی ازوس
امین بازدید : 217 سه شنبه 12 شهریور 1392 نظرات (0)



غلامي کنار پادشاهي نشسته بود. پادشاه خوابش مي آمد، اما هر گاه چشمان خود را مي بست تا بخوابد، مگسي بر گونه او مي نشست و پادشاه محکم به صورت خود مي زد تا مگس را دور کند.

مدتي گذشت، پادشاه از غلامش پرسيد:«اگر گفتي چرا خداوند مگس را آفريده است؟» غلام گفت: «مگس را آفريده تا قدرتمندان بدانند بعضي وقت ها زورشان حتي به يک مگس هم نمي رسد.»

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • صفحات جداگانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1502
  • کل نظرات : 49
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 57
  • آی پی امروز : 41
  • آی پی دیروز : 34
  • بازدید امروز : 837
  • باردید دیروز : 55
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,065
  • بازدید ماه : 1,636
  • بازدید سال : 7,416
  • بازدید کلی : 1,277,965