loading...
پایگاه اینترنتی ازوس
امین بازدید : 214 سه شنبه 12 شهریور 1392 نظرات (0)



ساعت 3 شب بود كه صداي تلفن , پسري را از خواب بيدار كرد...

پشت خط مادرش بود.....

پسر با عصبانيت گفت: چرا اين وقت شب مرا از خواب بيدار كردي؟؟؟؟؟؟

مادر گفت: 25 سال قبل در همين موقع شب تو مرا از خواب بيدار كردي.....

فقط خواستم بگويم تولدت مبارك پسرم.....

پسر از اينكه دل مادرش را شكسته بود تا صبح خوابش نبرد.....

صبح سراغ مادرش رفت.....

وقتي داخل خانه شد مادرش را پشت ميز تلفن با شمع نيمه سوخته يافت.....

ولي مادر ديگر در اين دنيا نبود.

 

بیاین تا وقتی مادرانمان هستن قدرشونو بدونیم چون اگر نباشند چیزی جز حسرت نصیب ما نمیشه.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • صفحات جداگانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1502
  • کل نظرات : 49
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 57
  • آی پی امروز : 36
  • آی پی دیروز : 34
  • بازدید امروز : 717
  • باردید دیروز : 55
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 945
  • بازدید ماه : 1,516
  • بازدید سال : 7,296
  • بازدید کلی : 1,277,845